سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 تعداد کل بازدید : 40010

  بازدید امروز : 2

  بازدید دیروز : 3

مادرامام‏علی(ع) - بخش امام علی (ع) متصل به وبلاگ نسیم صباح

[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

 

لوگوی دوستان


 

درباره خودم

 

پیوندهای روزانه

 

لینک به لوگوی من

مادرامام‏علی(ع) - بخش امام علی (ع)         متصل به وبلاگ نسیم صباح

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

ولادت[8] .

 

بایگانی

پاییز 1386

 

جستجوی سریع

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

اشتراک

 

 

زنهار که دانشمندان را سبک بشمری چرا که این کار تو را خوار می کند و مایه بدگمانی و وهم و خیال درباره تومی شود . [امام علی علیه السلام]

مادرامام‏علی(ع)

نویسنده:محمدرضا نیک‏خیر::: پنج شنبه 86/7/12::: ساعت 7:22 صبح

مادرامام‏علی(ع)

فاطمه بنت اسد، بانویی خردمند، استوارْ گام، بُرنا دل و ارجمند بود. او پیامبر خدا را در کودکی در دامان پُرمهرش پرورش داد.[1] پیامبرصلی الله علیه وآله به او علاقه‏ای شگرف داشت، بدان‏گونه که درباره وی می‏فرمود: «پس از مادرم که مرا بزاد، او مادرم بود».[2].

پیامبر خدا، مهربانی و شفقت آن بانوی ارجمند را درباره خودش می‏ستود و می‏فرمود: «پس از ابوطالب، هیچ‏کس با من مهربان‏تر از او نبود».[3].

فاطمه بنت اسد، اوّلین زنی است که با پیامبرصلی الله علیه وآله بیعت کرد[4] و همراه علی و فاطمه‏علیهما السلام، پیاده به مدینه هجرت کرده است.

چون این بانوی بزرگوار، زندگی را بدرود گفت، پیامبر خدا او را در لباس شخصی خود کفن کرد[5] و در تشییع جنازه وی شرکت جُست، بر او نماز خواند و پیش از آن‏که در قبرش بگذارد، در قبر او خوابید.[6].

علی‏علیه السلام، چهارمین پسر این دو چهره منوّر تاریخ اسلام، ابو طالب و فاطمه بنت اسد است که پس از طالب، عقیل و جعفر، زندگی آنها را شکوه بخشیده است.[7].

13. فضائل الصحابة - به نقل از مصعب زبیری -: مادر علی بن ابی طالب‏علیه السلام، فاطمه، دختر اسد،پسر هاشم، پسر عبدمناف، پسر قصی است و او نخستین زن هاشمی است که فرزندی هاشمی بزاد. او به سوی پیامبرصلی الله علیه وآله هجرت کرد و چون درگذشت، پیامبرصلی الله علیه وآله بر جنازه‏اش حاضر شد.[8].

14. مناقب آل أبی طالب: ابوطالب در ازدواج با فاطمه بنت اسد، چنین خطبه خواند: سپاس، ویژه پروردگار جهانیان است؛ صاحب عرش بزرگ و مقام کریم و مشعر و حطیم؛ کسی که ما را برای مِهتری قوم و خدمتکاری کعبه برگزید و ما را کارگزار قوم و خالص و حجّت کامل خویش و به دور از بد دهنی و تردید و آزار و عیب قرار داد و مشاعر را برای ما بر پا داشت و ما - نخبگان خاندان ابراهیم و برگزیدگان آن و فرزندان اسماعیل - را بر دیگر عشیره‏ها برتری بخشید.

سپس گفت: دختر اسد را به همسری برگزیدم و مهریه او را فرستادم و کار را به پایان بردم. پس، از پدرش بپرسید و گواه باشید.

پس اسد گفت: فاطمه را به همسری‏ات درآوردیم و از تو خشنودیم.[9].

15. الکافی - به نقل از عبداللَّه بن مسکان، از امام صادق‏علیه السلام -: «فاطمه بنت اسد، نزد ابوطالب آمد تا بشارت تولّد پیامبرصلی الله علیه وآله را به او بدهد. پس ابوطالب گفت: به مدت یک " سبت " صبر کن. من تو را به [پسری] مانند او بشارت می‏دهم، جز آن که پیامبر نیست».

و [امام صادق] فرمود: «سبت، سی سال است و میان پیامبر خدا و امیرمؤمنان، سی سال فاصله بود».[10].

16. امام علی‏علیه السلام: چون فاطمه دختر اسد بن هاشم درگذشت، پیامبر خدا او را در پیراهن خود کفن کرد و بر او نماز گزارد و بر او هفتاد «تکبیر» گفت ودر قبرش فرود آمد و به اطراف قبر اشاره می‏نمود، گویی که آن را فراخ و بر او هموار می‏کرد و از قبرش‏بیرون آمد، در حالی که اشک از چشمانش روان‏بود ودر قبر او خاک‏ریخت.

پس چون [از قبرستان بیرون] رفت، عمر بن خطّاب به ایشان گفت: ای پیامبر خدا! دیدم کاری برای این زن کردی که برای هیچ کس نکردی.

فرمود: «ای عمر! این زن، مادر من بود، پس از مادرم که مرا بزاد. ابوطالب، احسان می‏کرد و صاحب سفره بود و ما را بر خوراک و طعام، گِرد می‏آورد. پس این زن، همه سهمش را به من می‏داد، و جبرئیل از سوی پروردگارم عز و جل به من خبر داد که او از اهل بهشت است، و جبرئیل به من خبر داد که خدای متعال به هفتاد هزار فرشته فرمان داد تا بر او نماز بگزارند».[11].

17. امام صادق‏علیه السلام: بی‏گمان، فاطمه بنت اسد، مادر امیر مؤمنان، نخستین زنی بود که با پای پیاده از مکّه به مدینه و به سوی پیامبر خدا هجرت کرد و از مهربان‏ترینِ مردمان به پیامبرصلی الله علیه وآله بود.

او از پیامبر خدا شنید که می‏گفت: «بی‏گمان، مردم در روز قیامت، لُختِ مادرزاد، محشور می‏شوند». پس فاطمه بنت اسد گفت: وای از رسوایی! سپس پیامبر خدا به او گفت: «من از خدا می‏خواهم که تو را پوشیده برانگیزد» و نیز شنید که پیامبرصلی الله علیه وآله از فشار قبر یاد می‏کند. پس گفت: وای از ناتوانی! پس پیامبر خدا به او فرمود: «من از خدا می‏خواهم که از این (فشار قبر)، کفایتت کند».

و روزی فاطمه به پیامبر خدا گفت:می‏خواهم این کنیزم را آزاد کنم. پس پیامبرصلی الله علیه وآله به او فرمود: «اگر چنین کنی، خداوند در برابر هر عضو او، عضوی از تو را از آتش می‏رهانَد».

پس چون بیمار شد، رسول خدا را وصیّ خود قرار داد و از او خواست که خادمش را آزاد کند و زبانش بند آمد. پس با اشاره به پیامبر خدا وصیّت کرد و حضرت هم وصیّتش را پذیرفت.

روزی پیامبرصلی الله علیه وآله نشسته بود که امیر مؤمنان، گریان نزدش آمد. پیامبرصلی الله علیه وآله به او فرمود: «چه چیز گریانت کرده است؟». گفت: مادرم فاطمه درگذشت.

پیامبر خدا فرمود: «و نیز مادر من، به خدا سوگند!» و شتابان برخاست و به درون خانه آمد. پس به او نگریست و گریست. سپس به زنان فرمان داد تا غسلش دهند و فرمود: «هنگامی که فارغ شدید، پیش از آگاه کردن من کاری نکنید».

پس چون فارغ شدند، به حضرت خبر دادند. پیامبرصلی الله علیه وآله پیراهن زیرینش را به آنان داد و فرمان داد که او را در آن کفن کنند و به مسلمانان گفت: «هرگاه دیدید من کاری کردم که پیش از این نکرده بودم، از من بپرسید: چرا آن را کردی؟».

پس چون زنان از غسل و کفن او فارغ شدند، پیامبرصلی الله علیه وآله به درون آمد و جنازه‏اش را بر دوش خود حمل کرد و پیوسته زیر جنازه‏اش بود تا بر سرِ قبرش آورد. سپس آن را بر زمین نهاد و به درون قبر رفت و در آن خوابید. سپس برخاست و او را بر دستانش گرفت و در قبر گذاشت. سپس مدّتی دراز خم شد و با او زمزمه کرد....[12].



  1. تاریخ الیعقوبی: 14/2، تاج الموالید: 88، شرح الأخبار: 214/3، کشف الغمّة: 59/1.
  2. کنز العمّال: 37607/636/13.
  3. الاستیعاب: 3486/446/4، سیر أعلام النبلاء: 17/118/2، اُسد الغابة: 7176/213/7، شرح نهج البلاغة: 14/1.
  4. شرح الأخبار: 1141/215/3، المناقب: 264/277، شرح نهج البلاغة: 14/1.
  5. الکافی: 2/453/1، خصائص الأئمّة: 64.
  6. المستدرک علی الصحیحین: 4574/117/3، تاریخ المدینة: 123/1 و 124، اُسد الغابة: 7176/213/7.
  7. اُسد الغابة: 7176/212/7، تذکرة الخواصّ: 10، البدایة والنهایة: 223/7، شرح الأخبار: 214/3.
  8. فضائل الصحابة: 933/555/2، مناقب علی بن أبی طالب: 2/6.
  9. مناقب آل أبی طالب: 171/2.
  10. الکافی: 1/452/1، معانی الأخبار: 68/403.
  11. المستدرک علی الصحیحین: 4574/117/3، کنز العمّال: 37607/635/13.
  12. الکافی: 2/453/1. نیز، ر. ک: بصائر الدرجات: 287، بحار الأنوار: 23/81/35.


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نَسَب‏امام‏علی(ع)
[عناوین آرشیوشده]


[ خانه | ایمیل |شناسنامه | مدیریت ]

©template designed by: www.persianblog.com